- فره وش (دخترانه)
- مرکب از فره (شکوه) وش (پسوند شباهت)
معنی فره وش - جستجوی لغت در جدول جو
- فره وش
- فروهر، در آیین زردشتی ذره ای از ذرات نور اهورامزدا که در وجود هر کس به ودیعه نهاده شده و کار او نورافشانی و نشان دادن راه راست به روان است و پس از مردن شخص، راه بالا را می پیماید و به منبع اصلی خود می پیوندد و فقط روان است که از جهت کارهای نیک یا بد که مرتکب شده پاداش می بیند، فرور
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
اره کشنده آن که با اره چیزها را قطع کند
ادب کردن
برنگ زرد برنگ اسب زرد
کسی که زره پوشیده، آنکه با زره مجهز است و گلوله های معمولی بدان اثر نکند کشتی زره پوش، تانک
مانند پری، پری وار
دارای زره، زره دار، زره پوشیده
ماه مانند، خوشگل و زیبا مانند ماه
زره پوشیده، کسی که زره بر تن کرده، زره دار، در امور نظامی وسیلۀ نقلیه ای که از صفحه های محکم فلزی پوشیده شده و گلوله به آن اثر نمی کند
چرخ وار مانند چرخ، شبیه چرخ در حرکت و گردش
آنچه از خاطر شخص محو شده، از یاد رفته، دچار فراموشی
فراموش شدن: از یاد رفتن
فراموش کردن: از یاد بردن
فراموش شدن: از یاد رفتن
فراموش کردن: از یاد بردن
کسی که پیشه اش بریدن چوب، تخته یا تنۀ درخت با اره است
آن که دارای طره است
از هوش رفته
از خاطر بردن
مانند ماه، بسیار زیبا: ای بسا از نازنینان خارکش بر امید گل عذار ماه وش. (مثنوی. نیک. 31: 3)
کسی که زره بر تن کرده، تانک
دارنده طرّه
شاه مانند
بیهوش، ازهوش رفته
فراموش، آنچه از خاطر شخص محو شده، از یاد رفته، دچار فراموشی
از یاد رفتن از خاطر محو شدن، از یاد رفته از خاطر محو شده: مبادت فراموش گفتار من
فروند زیبا، بچه بز کوهی، بره
مقابل خرید، عمل فروختن چیزی، بن مضارع فروختن، پسوند متصل به واژه به معنای فروشنده مثلاً کاغذفروش، کتاب فروش، کلاه فروش، میوه فروش